کد مطلب:141940 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

امام حسین پس از معاویه
در نیمه رجب سال 60 هجری، معاویه از دنیا رفت. [1] یزید جایگزین او شد. یزید نامه ای به والی مدینه «ولید بن عقبه» نوشت و از او خواست كه از امام حسین علیه السلام، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت بگیرد. [2] ابن زبیر و ابن عمر در اواخر ماه رجب از مدینه فرار كردند؛ اما امام حسین علیه السلام از بیعت امتناع ورزید. [3] «مروان بن حكم» علی الدوام والی مدینه را بر گرفتن بیعت از امام تحریك می كرد تا این كه شب یكشنبه - دو روز مانده به پایان رجب - امام به سوی مكه حركت فرمود. [4] شرح این قضایا در سیر امام از مدینه به مكه، و مكه به عراق در فصل نخست كتاب آمده است.

سحرگاه روز عاشورا امام را خواب ربود. هنگامی كه بیدار شد، یاران را از رؤیای صادقانه خویش باخبر ساخت. آن حضرت فرمود: «سگانی را دیدم كه مرا گاز می گرفتند. اما شدیدترین آنها بر من سگی بود كه به پیسی و برص مبتلا بود». [5] .

و بعد از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب می بینند كه به دنبالشان اصحاب آن حضرت بوده اند، در حالی كه فرموده بود: «تو شهید این امت هستی؛ اهل آسمان ها و ملكوت اعلی


تو را بشارت می دهند، امشب افطار نزد من هستی، شتاب كن و هیچ تأخیر مینداز، پس این ملكی است كه از آسمان فرود می آید تا كه از خون شما برگیرد و در شیشه ای سبز قرار دهد». [6] .

پیش از این اشاره شد كه در تمام بخش های نهضت كربلا، قطب و مدار حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. پیش از این، درباره هر شهیدی قدری از امام سخن گفته ایم، اما در این بخش به تنهایی امام و «وتر الموتور؛ تنهای تنها» بودن آن بزرگ می پردازیم.


[1] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 324.

[2] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 338.

[3] ابصار العين، ص 24.

[4] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 340 - 341.

[5] كامل الزيارات، ص 75؛ بحارالانوار، ج 45، ص 87.

[6] بحارالانوار، ج 45، ص 3.